برداشت‌هایی از بیانات امام خمینی (ره)

این حال سرباز اسلامی است که بین خودشان مَحّبت، محیط محیط مَحبّت [است]. همین طور که الآن این محیطی که ما الآن نشستیم، یک محیط مَحبّتی است دیگر. قبل از این نه آقای سرتیپ در یک همچو مجالسی [شرکت می کرد]، این طور اجتماع با ما گاهی در پاریس بود، اما نه ایشان در یک همچو مجالسی [بودند] و نه شما در این مجالس بودید و نه شما با اینها مجتمع. همه را - جوری کرده بودند که همه را - از هم جدا کرده بودند و بدبین کرده بودند. اگر یک نفر [نظامی] وارد بازار می شد مردم می‌ترسیدند. مردم را ترسانده بودند. چرا؟ ... در محیط اسلام و مملکت اسلامی رعب نیست، و در محیط طاغوتی رعب است؛ برای این که محیط اسلامی، نه شخص اوّلش و نه سردارهایش با مردم جوری نکردند که از مردم بترسند؛ با مردم مَحبّت کردند؛ مردم همه برادر او هستند، خدمتگزارش هستند. همان طوری که اینها خدمت به مردم می‌کنند، مردم هم خدمت به آنها می‌کنند. در یک همچون محیطی کسی ترس ندارد، لازم نیست که ایجاد رعب بکنند؛ اما در محیط طاغوتی از باب این که با مردم بدرفتاری کردند، مال مردم را خوردند، اذیت کردند به مَردم، از مردم می‌ترسیدند!(1)
این طاغوتها که محیط رعب ایجاد می کنند برای این است که خائن هستند، می ترسند از مردم. چون می ترسند از مردم، یک محیط رعب ایجاد می‌کنند که مبادا مردم احقاق حق بخواهند بکنند. لکن ارتش اسلامی از باب این که خیانت نکرده به مردم، عدالت کرده است، خدمت کرده است، برای خدمت آمده است، چون برای خدمت آمده است، خیانت هم نکرده، هیچ خوفی از مردم ندارند. مردم هم از آنها خوف ندارند.در عین حال که مردم پشتیبان اینها هستند از آنها خوف ندارند. مثل پشتیبانی یک برادر از برادر است. اگر چنانچه ملت پشتیان شما باشد بهتر است، یا این که ملت پشت بکند به شما، و شما تنها بمانید و بخواهید هی با تانک و توپ و سرنیزه و خونریزی کار انجام بدهید؟ اگر این آدم که ... سی و چند سال حکومت کرد بر این جا، اگر.... یک دستی به سوی ملت دراز کرده بود قبل از این که وقت گذشته باشد- این آخر دستش را دراز کرد، لکن این دست غلط بود - اگر این نصیحت روحانیون را پذیرفته بود و توجه به ملت کرده بود و خدمت کرده بود به ملت، سقوط می کرد؟ ملت پشتیبانش بود؛ سقوط نمی کرد. همین ملتی که با فریاد «مرگ بر شاه » قیام کردند اگر آن وقت یک فرض کنید که جبهه‌ای بر خلاف او می شد، همان وقت مردم با «زنده باد شاه» می‌آمدند جلو. من این معنا را به او تذکر دادم. من یادم هست که وقتی که متفقین از اطراف ریختند به ایران و ایران را قبضه کردند، و مردم برای همه چیزشان می‌ترسیدند؛ لکن وقتی که اطلاع رسید که رضاخان را فرستادند و فرار کرد، مردم شادی می‌کردند. من به این آدم پیغام دادم کاری نکن که وقتی تو بروی مردم شادی بکنند، نشنید؛ و وقتی که رفت دیدید که مردم چه کردند؛ چقدر شادی کردند.(2)
در حکومتهای طاغوتی با مردم مملکت جوری رفتار شده است و رفتار کردند که وحشت برشان می‌دارد از اینها! یکی در یک طرف واقع می شود، آنها در یک طرف دیگر؛ مثل دو تا دشمن! بازار تهران با کلانتریهای بازار، دشمن بودند؛ دو تا دشمن. برای این که اینها رفتار دشمنانه معامله دشمنی با آنها می‌کردند. در صورتی که باید رفاقت باشد. او پاسبان است؛ یعنی باید پاسداری از این مردم بکند. همه قشرهای انتظامی، برای رفاه مردم است. الفاظش نباید باشد؛ واقعش باید باشد. نظام برای این است که رفاه مردم را تهیه کند. بله، قشرهای نظامی باید اشخاصی را که تعدی می‌کنند با آنها با شدّت رفتار کنند؛ اما اشخاص عادی و مردم را باهاشان به دوستی و رفاقت رفتار کنند
اما درست بر عکسِ حکومتهای غیر اسلامی [یعنی] آنها با همه مردم، با شدّت باید رفتار کنند. می‌خواهند ایجاد رعب کنند در دل آنها. برای چه؟ برای این که اینها با مردم آن طور رفتار نکردند که مأمون باشند از سوی مردم؛ وقتی مأمون نباشند از مردم، می‌خواهند با این ترساندنِ مردم، خودشان را حفظ کنند! به خلاف یک نظامی، ... یا حکومتی که مردم دوست او هستند؛ این وقتی در بین مردم می‌رود، مردم همه دورش را می‌گیرند و دستش را می بوسند، صورتش را می بوسند. این دیگر ترسی ندارد از مردم، این که می‌بینید اینها برنامه شان این است که در مردم ایجاد رعب بکنند، برای این است که وضعشان در جامعه یک وضع نابسامانی است؛ از این جهت ایجاد رعب می‌کنند. اما اگر خیر، اینها با مردم دوستی و رفاقت داشته باشند، خوب، مردم دشمنی ندارد با اینها؛ از خودشان‌اند.(3).

راهبردهای تصریحی:

1. نظام طاغوتی چون نظامی جدای از مردم است لذا از ایجاد وحشت برای ساکت کردن مردم استفاده می‌کند.
2. تحول الهی سبب شد تا مردم نترسند و حکومت رعب و حشتِ پهلوی را ساقط سازند.
3. علت استفاده از رعب و وحشت درحکومت طاغوت، خائن بودن سران آنها به مردم است.

نکات استنباطی:

1.حاکمیت طاغوت چون بر اساس اصالت منافع افراد است نه مردم، همواره در تضاد با منافع و خواست مردمی است.
2. حکومتهای به ظاهر دموکراسی غربی هم چون بر پایه‌ی سرمایه سالاری است لذا، مردم بصورت ابزار مورد استفاده قرار می گیرند نه آن که اصالت با مردم باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1.صحیفه امام (ره)، ج6، صص 442 و 443
2.صحیفه امام (ره)، ج8، ص 126
3.صحیفه امام (ره)، ج7، ص 236.

منبع مقاله :
گرد آوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره)(5)، اصل مردمداری و رعایت مصالح و منافع مردم، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول